من اصولا در کار کردن –همین طراحی وب سایت و ...- بر عکس تجار و گروه های خصوصی با دولتی ها و سیاسی ها توفیق نداشته ام (البته در این میان، یک مورد کار با مجید رفیعی استثنا است)؛ یعنی بیچاره می کنند آدم را؛ آن از اصلاح طلب هایش که به انتخابات که نزدیک می شوند و خرشان از یا پل می گذرد یا می افتد، می زنند زیر همه چی، آن از آن نماینده مجلس که پسرش با پرادو می آمد سر قرار، بعد سر 150هزارتومان چانه می زد و آخرش نصفه نیمه داد و رفت؛ آن هم از وزارت علوم که من را پیر کردند و آخرش هم هنوز خبری نیست؛
امشب که بیست و سی، در میانه گزارشش سایت مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، را نشان می داد که خالی است، و کلا دوتا پی.دی.اف رویش است؛ یاد یکی از همین تجربه ها، در سال کنکورم افتادم؛ آن زمان از سر شر و شور، به دفتر رجانیوز زیاد می رفتم؛ یک بار یکی از دوستان که مدتی در مرکز فعال شده بود سفارش یک سایت نیمه خبری برای آنجا را داد؛ یادم است، دور و بر 84-85 بود، که با 200-300 هزارتومان برایشان کار را انجام دادیم؛ پیش از آن یک سری صفحات استاتیک افتضاح روی سایت بود؛ اواخر سال 86 بود، که از روابط عمومی مرکز خواستندم و گفتند، می خواهیم سایت را نو نوار (نوا؟ نوار؟ من فکر کنم یک ربطی به نوار دوچرخه دارد :دی) کنیم؛ مثل همیشه آن دوران، ما که کم سن و سال، خوراک زور شنیدن؛ هر طور شد، حاضر نشدند قیمت واقعی را قبول کنند، وکار با 400 هزارتومان برایشان انجام دادیم؛ قرار شد من سایت را در عوض ماهی 100 هزارتومان پشتیبانی کنم؛ این پشتیبانی علاوه بر امور فنی و تغییرات شامل این بود که ماهی دوبار بنده را بکشانند پاستور جهت آپلود مجلات که گویی خودشان از آن عاجز بودند، که ماشالله انقدر سرعت اینترنت شان در مرکز دولت زیاد بود! (دو تا دیش حرفه ای دیتا هم توی حیاط بیکار بود)، که فایل ها رو باید می بردم کافی نتی جایی آپلود می کردم. البته شش ماه گذشت و از آن حق پشتیبانی خبری نبود و اندازه دوبرابر آن صد هزارتومان هم خرج ماشین بنده شد؛ تا اینکه انقدر که امنیت شبکه داخلی مراکز دولتی زیاد است، و همه دستگاه ها ویروسی، از طریق اف.تی.پی متصل روی دستگاه ها، کُد هم آلوده شد و جماعت از سر عجله و آبرو ریزی، یک چند ده هزارتومان دادند به ما که فلانی یالا سایت رو درست کن آبرومون پیش رئیس جمهور رفت، می خواد گزارش رو بگیره فلان روز؛ و البته این آخرین پولی بود که به بنده رسید؛ با 700 هزار تومان طلب، وقتی با بی تجربگی متوجه شدیم، برادران، ریشو و ارزشمدار که حداقل آن یک راسته خیابان پاستور، از نفت چیزی کم نباید داشته باشد، حاضر نیستند پولمان را بدهند، خداحافظی کردیم و بر نگشتیم؛ اما در آن چند وقت هم خود آن دو بنده خدای روابط عمومی اخبار مرتب می زدند، هم نشریات مرکز بالا بود؛ ولی هر دفعه هم که سر می زدم به نظرم می رسید، فقط روابط عمومی مرکزشان فعال است، یک خانه بزرگ سوت و کور، که ذاکر اصفهانی بالای سرش بود و فکر کنم چیزی جز یک ژست و پوشش برای کارهای سیاسی نبود، که البته نمودش را در نزدیکی انتخابات 88 دیدم. آنطور که من فهمیدم، فعال ترین زمان کار مرکز، شب ها بود که دوستان وبلاگ نویس/روزنامه نگار، می آمدند جلساتی برگزار می کردند دور هم؛ و مقایسه این وضع، با استفاده از این پتانسیل در زمان هاشمی و خاتمی، جدی تاسف برانگیز بود.
بعد از چند وقت هم، که ذاکر اصفهانی که در ترشی مرکز استراتژیک انداخته بودند را برداشتند کردند استاندار اصفهان، و داوودی شد رئیس مرکز، و من که دیگر ارتباطی نداشتم؛ فقط دیدم کل آرشیو و سابقه و اخبار مرکز از روی سایت نیست شد! و این اعجوبه ای که می بینید از آن سر بر آورد؛ که آن سایت دومی که به خاطر قیمت کم و عجله شان با یک گرافیست غیرحرفه ای برایشان انجام دادم جلویش سالاری می کند!
بعد من نمی فهمم؛ این جماعت که همه در یک جناحند؛ واقعا حضور آرشیو اخبار مدیر قبلی و نشریات منتشر شده در زمانش چرا باید انقدر نگران کننده باشد؟ که حتی سایت باقی از دوران وِی را فِرت کنیم؟
پ.ن.
البته مطلعین امر الآن دارند به تجربیات نوجوانی من می خندند؛ چون رنج طراحی سایت رسمی، الان بالای دومیلیون تومان است؛ به ادارات و سازمان ها هم که می خورند جماعت، شم گرفتن حقشان از پول نفت گل می کند؛ یک رقم این سایت را ببینید، 26 میلیون تومان خرجش شده است! البته من بعد اینکه با همین جا کار کردم و با یک قیمت پایین، با خودم می گویم آقا دمشان گرم؛ ماشالله انقدر دولتی ها خوش حسابند؛ نصف پول را که به خاطر بالا پایین کردن های بروکراتیک و کارمند بازی شان از جانت می کشند؛ بعد انقدر هم طول می دهند ارزش پول نصف می شود. حالا، فرض کن یکی مثل من، که هم درس بخواند، هم کار کند، هم بخواهد اکتیویست باشد؛ وقت سر و کله با یک سری کارمند ته ریش دار کت شلواری شکم بر آمده می ماند؟
- ۳ نظر
- ۲۰ اسفند ۸۹ ، ۰۵:۰۰