من هم دوم خردادی می شدم.
آنها که می گویند میرحسین در مقابل هاشمی سکوت کرده بود (جدای این بحث که میرحسین در سانسور بوده است یا نه؟) چرا از احمدی نژاد نمی پرسند، چرا استاندار منصوب در دولت هاشمی و نیروی اجرایی سیاست هاشمی در یکی از بیست و نه استان آن زمان کشور بوده است؟
_____
هر چند در دوم خرداد سال 76 هنگامه ای که در کنار پدر و مادرم در کنار توت های یک شهرک دورافتاده از تهران ایستاده بودم تا نوبت ما بشود که رای بیاندازیم؛ و من رای پدر و مادرم که یکی به ناطق بود و دیگر به ری شهری را در صندوق انداختم؛ و هر چند در سال 80 مادرم برگه اش را داد به من 13 ساله که خودم بدون هیچ توصیه ای با اختیار خودم بنویسم توکلی، که مشق دموکراسی کرده باشم؛ ولی فکر که می کنم می بینم من هم اگر سال 76 حق رای داشتم، و فضا همان فضا بود، و من آدم امروز بودم، من هم مثل آن 20 میلیون نفر به آقای خاتمی رای می دادم. و بعد هم یحتمل، بعد چهار یا حداکثر هشت سال پشیمان می شدم که کانه الیاس بیایم توی فرندفید بنویسم
«دوازده سال پیش در چنین روزی در رخدادی کاملآ دموکراتیک، لکه ننگی تاریخ معاصر ایران را آلوده کرد.»
ولی اگر دوم خرداد نبود، هیچ وقت هیچ کدام مان جرئت می کردیم امروز اینطوری به هاشمی دری وری بگوییم؟ امروز این تعداد از لایه های تاریخ انقلاب دوباره باز می شد؟ دوم خرداد و حوادث بعد آن هزینه ی بدست آوردن آزادی های سیاسی بود؛ هر چند می شد با کنترل این همه آسیب نبینیم؛ ولی بهر حال هرچیزی هزینه ای دارد، ما فقط جنس را کمی گرانتر خریدیم، در عوضش کلی هم حزب الله در این سال ها پوست کلفت تر شد، در عوض کلی از انرژی اپوزیسیون خالی شد، در عوض امروز جای پایمان سفت تر است. این ها را هم ببینیم.